امروز دوشنبه , 14 آبان 1403
پاسخگویی شبانه روز (حتی ایام تعطیل)
دانلود تحقیق درمورد بحث در حديث كميل از امير الومنين عليه السلام پيرامون ولايت فقيه
با دانلود تحقیق در مورد بحث در حديث كميل از امير الومنين عليه السلام پيرامون ولايت فقيه در خدمت شما عزیزان هستیم.این تحقیق بحث در حديث كميل از امير الومنين عليه السلام پيرامون ولايت فقيه را با فرمت word و قابل ویرایش و با قیمت بسیار مناسب برای شما قرار دادیم.جهت دانلود تحقیق بحث در حديث كميل از امير الومنين عليه السلام پيرامون ولايت فقيه ادامه مطالب را بخوانید.
نام فایل:تحقیق در مورد بحث در حديث كميل از امير الومنين عليه السلام پيرامون ولايت فقيه
فرمت فایل:word و قابل ویرایش
تعداد صفحات فایل:20 صفحه
قسمتی از فایل:
أعُوذُ بِاللَهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ
بِسْـمِ اللَهِ الـرَّحْمَنِ الـرَّحِيمِ
وَ صَلَّي اللَهُ عَلَي سَيِّدِنَا مُحَمَّدٍ وَ ءَالِهِ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ
وَ لَعْنَةُ اللَهِ عَلَي أعْدَآئِهِم أجْمَعِينَ مِنَ الآنَ إلَي قِيَامِ يَوْمِ الدِّينِ
وَ لاَ حَوْلَ وَ لاَ قُوَّةَ إلاَّ بِاللَهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ
متن روايت كميل از «نهج البلاغة» سيّد رضيّ رحمة الله عليه و شرح فقرات آن بطور اختصار:
يكي از أدلّة ولايت فقيه كه هم از جهت سند و هم از جهت دلالت ميتوان آنرا معتبرترين و قويترين دليل بر ولايت فقيه گرفت، روايت سيّد رضيّ أعلي الله مقامه در «نهج البلاغة» است كه أميرالمؤمنين عليه السّلام به كُمَيل بن زياد نَخعيّ فرمودهاند.
فَفِي «نَهْجِ الْبَلا َ غَةِ» مِنْ كَلاََمٍ لَهُ عَليْهِ السَّلاَمُ لِكُمَيْلِ بْنِ زِيَادٍ النَّخَعِيّ:
قَالَ كُمَيْلُ بْنُ زِيَادٍ: أَخَذَ بِيَدِي أَمِيرُالْمُؤمِنِينَ عَلِيُّ بنُ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلا َ مُ فَأَخْرَجَنِي إلَي الْجَبَّانِ؛ فَلَمَّا أَصْحَرَ تَنَفَّسَ الصُّعَدَآءَ ثُمَّ قَالَ: يَا كُمَيْلُ! إنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ أَوْعِيَةٌ فَخَيْرُهَا أَوْعَاهَا؛ فَاحْفَظْ عَنِّي مَا أَقُولُ لَكَ.
«كميل بن زياد ميگويد: أميرالمؤمنين عليّ بن أبي طالب عليه السّلام دست مرا گرفت و به سوي صحرا برد. همينكه در ميان بيابان واقع شديم، حضرت نفس عميقي كشيد و سپس به من فرمود: اي كميل! اين دلها ظرفهائي است و بهترين اين دلها، آن دلي است كه ظرفيّتش بيشتر، سِعه و گنجايشش زيادتر باشد. بنابراين، آنچه را كه من بتو ميگويم حفظ كن و در دل خود نگاهدار!» سپس ميفرمايد:
النَّاسُ ثَلا َ ثَةٌ: فَعَالِمٌ رَبَّانِيٌّ، وَ مُتَعَلِّمٌ عَلَي سَبِيلِ نَجَاةٍ، وَ هَمَجٌ رَعَاعٌ؛ أَتْبَاعُ كُلِّ نَاعِقٍ، يَمِيلُونَ مَعَ كُلِّ رِيحٍ، لَمْ يَسْتَضِيئُوا بِنُورِ الْعِلْمِ وَ لَمْ يَلْجَـُوا إلَي رُكْنٍ وَثِيقٍ.
«مجموعة أفراد مردم سه طائفه هستند: طائفة أوّل: عالم رَبّاني است. گروه دوم: متعلّمي است كه در راه نجات و صلاح و سعادت و فوز گام برميدارد. و دستة سوّم: أفرادي از جامعه هستند كه داراي أصالت و شخصيّت نبوده، ومانند مگس و پشّههائي كه در فضا پراكندهاند ميباشند.
اين دستة سوّم، دنبال كننده و پيروي كنندة از هر صدائي هستند كه از هر جا برخيزد؛ و با هر بادي كه بوزد در سمت آن حركت ميكنند؛ دلهاي آنان به نور علم روشن نگرديده؛ و قلبهاي خود را از نور علم مُنَّور و مُستَضيي و روشن نگردانيدهاند؛ و به رُكنِ وثيق و محلِّ اعتمادي كه بايد إنسان به آنجا تكيه زند، متّكي نشده و پناه نياوردهاند.»